۱. «هنری جان تمپل» نخست وزیر انگلستان درسالهای ١٨۶٠ – ١٨۵٠ جملهای دارد که در تاریخ و روابط بینالملل جهانی ماندگار شد؛ «انگلستان دوستان یا دشمنان دائمی ندارد، تنها منافع دائمی دارد». معنای ساده این سخن آن است که برای غرب وحشی آنچه مهم است منافع ملی است و در این راه آنها از قربانی کردن حتی نزدیک ترین متحدان خود هم ابایی نخواهند داشت، حقیقتی که سرنوشت تلخ دیکتاتورهای غربگرایی مانند صدام حسین، حسنی مبارک، یوسف بن علی و... گواه این مدعاست. این رویکرد البته موضوع عجیبی نیست و باید آن را ادامه سیاست ماکیاولیستی(هدف وسیله را توجیه می کند) دانست. برای غرب و بهویژه آمریکا به عنوان میراثدار استعمار پیر، رسیدن به هدف مهم است و راه رسیدن به آن چندان اهمیتی ندارد؛ خواه با سوءاستفاده از مفاهیم انسانی و حقوق بشری باشد، خواه با کشتار عریان و ساختن تلی از انسانهای بیگناه. برای یانکیها در جنگ جهانی دوم آنچه مهم بود تسلیم شدن بیقید و شرط امپراتوری ژاپن بود، اما هنگامی که این هدف از راه جنگ رو در رو محقق نشد، طبیعتاً در منطق غرب استفاده از بمب اتم و ویران کردن دو شهر هیروشیما و ناکازاکی و کشتار ۲۲۰ هزار انسان بی گناه قابل توجیه است. جنگ ویتنام، عراق، افغانستان و ... نمونههای واضح دیگری از این نوع سیاست آمریکایی است.
۲. تاریخ نشان داده آمریکا هیچگاه به وعدههای خود وفادار نبوده و هرگاه رهبر کشوری به خصوص رهبران و رؤسای جمهور کشورهای مسلمان سعی در نزدیکی با آنها را داشتهاند، دیر یا زود امنیت داخلی و نظام سیاسی کشورشان از هم پاشیده است. لیبی و برنامه هستهای قذافی برای کشورش نمونه بارزی از عهدشکنی و غیر قابل اعتماد بودن آمریکا بود. معمر قذافی بهدلیل دنبال کردن برنامههای هستهایاش بهشدت از لحاظ دیپلماتیک تحت فشار قرار گرفت و تحریمهای زیادی از طرف آمریکا و متحدان غربیاش علیه او اعمال شده بود. سرانجام سال ۲۰۰۴ یعنی یک سال پس از نزدیکی لیبی به آمریکا، این کشور معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای را امضا کرد و بازرسان آمریکایی و انگلیسی برای ازبین بردن سلاحها وارد این کشور شدند. درعوض آمریکا و انگلستان در سال ۲۰۰۶ معاهدهای نظامی با طرابلس با نام «نامه مشترک صلح و امنیت» امضا کردند تا در صورتی که لیبی مورد حمله قرار گیرد، ملزم به حمایت از این کشور باشند. با این حال این پیمانها هنوز به مرحله اجرای کامل درنیامده بود که عهدشکنیهای غرب آغاز شد. تنها پس از گذشت پنج سال آمریکا با متحد همیشگی خود انگلستان، بهدلیل بالا گرفتن اعتراضات مردمی در لیبی بهصورت هوایی به این کشور حمله کرد!
۳. ۱۷ آذر سال ۱۳۹۲ باراک اوباما رئیس جمهور دموکرات آمریکا، در سخنرانی خود ضمن دفاع از توافق هسته ای میان ایران و کشورهای ۱+۵ و بیان اینکه این توافق بهترین راه برای متوقف کردن برنامه هسته ای ایران است، اذعان کرد اگر میتوانست تکتک پیچ و مهرههای برنامه هستهای ایران را باز میکرد. وی تصریح کرد گزینه برچیده شدن کامل برنامه هسته ای جمهوری اسلامی، با واقعیت فاصله دارد، اما همه گزینه ها در شرایط ضرور علیه ایران روی میز است.
۴. از ابتدای سال جاری و بهویژه در کوران انتخابات آمریکا، جوبایدن، نامزد دموکراتها که در رقابت سختی با دونالد ترامپ قرار داشت، بارها از بازگشت به توافقنامه هستهای با ایران در صورت پیروزی در این ماراتن سخن راند. از همان ابتدا البته بسیاری از تحلیلگران داخلی معتقد بودند این اظهارات بایدن تنها با هدف جذب آرای مردمی بوده و وی در میدان واقعیت به دنبال تحمیل برجام پلاس (برنامه موشکی، منطقهای و حقوق بشری) به جمهوری اسلامی است. ۳ نوامبر گذشت و نتایج انتخابات اعلام و با قطعی شدن پیروزی نامزد دموکرات در این رقابت، امروز کمکم حجابها کنار رفته و واقعیت سیاست یانکیها علیه کشورمان در حال آشکار شدن است؛ اتفاقاتی که از بازگشت کاخ سفید به سنت اوبامایی حکایت دارد. در نخستین گام این رویکرد شامگاه روز جمعه ۱۱۲ نفر از اعضای جمهوریخواه و دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا با امضای یک قطعنامه دو حزبی از رئیس جمهور این کشور خواستند «نقض حقوق بشر» در ایران را محکوم کند. در این قطعنامه به موارد محل اختلاف دولت آمریکا با ایران مانند فعالیتهای ایران در منطقه و توسعه موشکهای بالستیک نیز اشاره شده است. در دوره چهار ساله ریاست جمهوری دونالد ترامپ برنامه هستهای سرفصل تقابل ایران و آمریکا بود، اما اتفاق جدید را باید نقطه آغاز رویکرد جدید واشنگتن در مقابل ایران بدانیم، مرحلهای که با هدف مهار تهران، مسائل منطقهای، موشکی و حقوق بشری در هماهنگی با شرکای اروپایی بار دیگر بهانهای برای فشار بر جمهوری اسلامی قرار خواهد گرفت. کسانی که دل در گرو مذاکره با غرب سپرده و حل همه مشکلات را از دریچه ارتباط با آنها میدانند، بهتر است پیش از هر چیز با درک این موضوع منافع ملی را دگربار بازیچه بازیگران خارجی قرار ندهند.
نظر شما